مریم شیعه زاده | شهرآرانیوز - همه چیز از فیلم سینمایی «شب یلدا» شروع شد، جایی که برای نخستین بار
محمدرضا فروتن، جلوی دوربین شروع به خواندن کرد و بعدها در پشت صحنه یک برنامه تلویزیونی و دیدار با مرحوم افشین یداللهی، ترغیب به انتشار آلبوم شد. اگرچه به گفته خودش، آرزوی خوانندگی عمر درازی در زندگی او دارد، اما شاید اگر افشین یداللهی ترانههای او را نمیسرود و دوستان او نظیر بابک زرین، امیرمیلاد نیکزاد و سیروان خسروی برای آهنگ سازی و تنظیم، با او همکاری نداشتند، هیچ وقت آلبوم
«می فهممت» روانه بازار نمیشد. انتشار این آلبوم در سال ۱۳۹۸ نخستین قدم فروتن برای ورود به دنیای خوانندگی بود؛ تلاشی که به عقیده صاحب نظران حوزه موسیقی، پراشکال و تاحدودی ناامیدکننده بود. «می فهممت» تجربه موفقی برای فروتن نبود، اما اصرار او بر ادامه سبک و سیاقش و انتشار قطعههای جدید، باعث شد موج انتقادات همچنان به قوت خود باقی بماند.
سال ۱۳۹۸ اتفاق عجیبی رقم خورد. این بار موزیک ویدئویی به نام «اینستاگرام» از فروتن منتشر شد و نه تنها عموم مخاطبان، بلکه طرف داران او را هم در بهت عمیقی فرو برد. قرار بود «اینستاگرام» یک موزیک ویدئوی انتقادی درباره اتفاقات فضای مجازی باشد. قرار بود از مشکلاتی بگوید که فضای مجازی برای انسان معاصر رقم زده است و به واسطه دغدغهمند بودنش، مورد اقبال عمومی قرار بگیرد، اما شعارزدگی بیش از حد این قطعه، ترانه ضعیف و البته صدای یکنواخت و بی فراز و فرود فروتن باعث شد مخاطبان «اینستاگرام» آن را یک فاجعه تمام عیار بدانند. اینستاگرام نخستین همکاری محمدرضا فروتن با اندیشه فولادوند، دیگر بازیگر صنعت سینما و تلویزیون کشورمان، بود که پیشتر مجموعه ترانه هایش را به چاپ رسانده بود. استفاده از عباراتی که با یکدیگر همخوانی نداشتند و الفاظ عوام پسند و تسلط نداشتن فروتن بر تکنیکهای خواندن، اینستاگرام را به یک قطعه بی تأثیر تبدیل کرد. بعدها قطعههای هیهات، نفس بکش و ژنتیک هم در سال ۱۳۹۸ و یکی پس از دیگری منتشر شد. ترانه سرایی هر ۳ اثر توسط فولادوند انجام شد و کارن همایون فر آهنگ سازی آنها را بر عهده داشت.
حالا چندروزی از انتشار قطعه «تصادفی» میگذرد. فروتن در این قطعه نیز دکلمه وار کلمات را پشت سرهم ادا میکند و به نظر میرسد که آثار او در حوزه موسیقی، خیال بهتر شدن ندارند. هنرمندانی که ادوات موسیقی را به کار میگیرند، هرقدر هم در پس صدای فروتن خوب ظاهر شوند، بازهم دست آخر محکوم به شکست اند. ترانه سرایی این اثر نیز شباهت زیادی به آثار قبل دارد و چنگی به دل نمیزند. در سالهای اخیر بازیگران زیادی وارد دنیای خوانندگی، نویسندگی، مترجمی، شعر و... شدند، اما نمونههای موفق در حوزه جدید فعالیتشان انگشت شمارند. اینکه انتظار داشته باشیم نهادهای نظارتی وارد کار شوند و جلوی انتشار آثار ضعیف را بگیرند، انتظار نابجایی است که امکان عملی شدن ندارد. اما پیشکسوتان دیگرحوزههای هنری، بارها و بارها از بازیگران خواسته اند تا پیش از ورود به حوزه تخصصی آن ها، دقت و تلاش خود را برای آموختن به کار گیرند. نمیتوان از افراد انتظار داشت که هیچ گاه به سراغ تجربههای جدید نروند، اما بهتر است حضورشان در قلمروهای هنری جدید، منوط به حفظ احترام دیگرهنرمندان و مخاطبانشان باشد.